۱۳۹۲ آبان ۳, جمعه

فرار رهبری مجاهدین از مسئولیت خود در کشتار در اشرف - حنیف حیدر نژاد


 سازمان مجاهدین خلق فیلم مستندی را با عنوان "نقش نیروهای مالکی در قتل عام 1 سپتامبر اشرف چه بود؟" منتشر نموده است. در این فیلم تلاش شده با استفاده از فیلم و گرافیک و تکنیک ها
ی مختلف، "واقعیت" به ببینندگان توضیح داده شود.

http://www.youtube.com/user/pmoiran
http://www.youtube.com/watch?v=uC66b0dVWbw

این فیلم با سوالات و "چراهای" متعددی همراه است. تنظیم کنندگان و تهیه کنندگان فیلم سعی کرده اند با طرح سوال و برخی استدلال هائی که پس از آن مطرح می کنند این نتیجه گیری را به ببیننده منتقل کنند که "نیروهای مالکی" نه تنها از حمله و کشتار به اشرف بی اطلاع نبوده اند، بلکه در سازماندهی و پشتیبانی و اجرای آن دخالت مستقیم داشته اند.

سوالات و استدلال های این فیلم بسیار درست و بجاست و می تواند در یک دادگاه ذی صلاح نقش و مسئولیت مالکی، نخست وزیر عراق در این جنایت را به طور جدی به چالش بکشد.

حال که رهبری سازمان مجاهدین با این فیلم از دنیای اتهام زنی فاصله گرفته و وارد دنیای "استدلال" شده است، خوب است به این سوالات و چرا ها نیز با استدلال پاسخ دهد:
- همانگونه که گرافیک و فیلم های این مستند نشان می دهد، برای رهبری سازمان مجاهدین معلوم و مشخص بود که اشرف در مجاصره چند لایه ی نیروهای مالکی است. همچنین رهبری سازمان پیوسته مالکی را "دست نشانده" رژیم معرفی می کرد، آیا با علم به این موضوع رهبری سازمان مجاهدین از خطراتی که در انتظار 100 نفر مجاهد ساکن اشرف بود بی اطلاع بود؟

- وقتی رهبری سازمان مجاهدین مالکی را "مزدور" رژیم می نامند، آیا از مالکی و نیروهایش غیر از این انتظار داشته که در یک فرصت مناسب نیروهای مجاهدین را کشتار کنند. چرا رهبری مجاهدین با علم به این موضع 100 نفر را در قتلگاه اشرف نگه داشته بود؟

- اگر رهبری مجاهدین ادعا کند که این نیروها برای "فروش" مایملک منقول و غیر منقول در اشرف باقی مانده بوده اند، این سوالات مطرح می شوند: آیا ارزش این "مایملک" بیشتر است یا جان آن صد نفر؟ مایملک موجود در اشرف رسیدگی منظم طلب می کرد، سرویس و نگهداری خودرها و دیگر تاسیاست امری بود که بطور هفتگی و ماهیانه توسط افراد آموزش دیده انجام می شد. وقتی این املاک در زیر آفتاب سوزان اشرف انبار شده ، چگونه 100 نفر می توانستند رسیدگی های لازم فنی به آن همه خودرو و دیگر تاسیسات را انجام دهند؟ تا زمان کشتار در اشرف 18 ماه بود که این تاسیسات همانطور آنجا انبار شده و با مرور زمان از "ارزش" آنها کم می شد، آیا در یک "محاسبه دلاری" رهبری مجاهدین نمی توانست به این نتیجه گیری برسد که ادامه این وضعیت از "قیمت" این مایملک می کاهد و ارزش به خطر انداختن جان 100 انسان را ندارد؟ رهبری مجاهدین بارها خطاب به دولت ایالات متحده آمریکا اعلام کرده است شما با انتقال نیروهای ما به طور دسته جمعی به آمریکا موافقت کنید، هزینه انتقال و جابجائی آنها با خود ما. با این حرف، رهبری مجاهدین تلاش داشت تا نشان دهد ارزش نیروهایش آنقدر زیاد است که هر هزینه ای را برای نجات جان آنها و انتقالشان حاضر است بپذیرد. اما سوال این است، اگر "جان نیروها" برای رهبری مجاهدین واقعا ارزش دارد، پس چرا باید آن 100 نفر در اشرف می ماندند؟

- رهبری مجاهدین اعلام کرد که هدف از خروج 42 نفر افراد زنده و باقی مانده در اشرف تامین جان و سلامتی آنها بوده است. اگر تامین جان و سلامتی نیروها برای رهبری مجاهدین واقعا اهمیت دارد، پس چرا اصلا آن 100 نفر در اشرف نگه داشته بودند. آیا باید 52 نفر از آنها به آن وضع کشتار می شدند تا رهبری مجاهدین باور کند که اشرف "امن" نیست؟

- محاسبات و دلایل سیاسی رهبری مجاهدین در نگه داشتن این صد نفر در اشرف چه بود؟ آیا آن هدف های سیاسی مورد نظر بدست آمدند؟

- اگر رهبری مجاهدین از مالکی انتظار شفافیت و قبول مسئولیت در کشتاری که در اشرف صورت گرفت را دارد، چرا خود از پاسخ به سوالات شانه خالی کرده و حاضر نیست مسئولیت بپذیرد؟

- گیریم که کشتار اشرف همانگونه که این مستند عنوان می کند، جنایات مالکی باشد، رهبری مجاهدین که می دانست از مالکی "مزدور" بجز جنایت، انتظار دیگری نمی رود، آیا رهبری مجاهدین انتظار داشت که مالکی جان "اشرف نشینان" را تضمین کند؟ در حالی که اشرف در محاصره چند لایه نیروهای مالکی بود، شما، شما رهبری مجاهدین، چرا 100 نفر را در آن قتلگاه نگه داشتید؟

مستند تهیه شده توسط سازمان مجاهدین اگر چه به لحاظ روشن کردن نقش و مسئولیت مالکی، نحست وزیر عراق شواهد با اهمیتی را شامل می گردد، اما به نظر می رسد که هدف از تهیه آن، با تمرکز دادن بر روی نقش مالکی، فراری دادن مسئولیت رهبری مجاهدین در این کشتار می باشد. این روش، انتقال اطلاعات یکجانبه و ناقص به افکار عمومی و در نتیجه فریب افکار عمومی محسوب شده و چیزی از مسئولیت رهبری مجاهدین در این کشتار کم نمی کند.

آیا رهبری مجاهدین می تواند همچنان با "استدلال" به سوالات فوق پاسخ دهد؟

حنیف حیدرنژاد
25.10.2013

۱۳۹۲ مهر ۱۶, سه‌شنبه

اعتصاب غذا در لیبرتی، به چه جرمی قرار است تک به تک کشته شوند؟ - عاطفه اقبال

 
عاطفه اقبال : اعتصاب غذا در لیبرتی
به چه جرمی قرار است تک به تک کشته شوند؟
 


 بیش از یکماه، از کشته شدن 52 نفر از ساکنان کمپ اشرف و به گروگان گرفتن 7 نفر از آنها میگذرد. از آن روز نزدیک به صد نفر در کمپ لیبرتی دست به اعتصاب غذا زده اند. در می...ان اعتصاب کنندگان تعدادی از اعضای خانواده کشته شدگان در کمپ اشرف و 7 نفری که در دست دولت عراق گروگان هستند شرکت دارند. بنا به اطلاعیه مجاهدین وضعیت جسمی بسیاری از اعتصاب کنندگان وخیم است و با از دست دادن وزن در این مدت، بسیار ضعیف شده اند. اعتصاب کنندگان با مشکلات دید، شنوایی، سردرد و سرگیجه، دردهای بدن، ریزش مو و ناراحتی های گوارشی مواجه هستند. با بیش از سی روز اعتصاب غذا ناراحتی های جسمی آنها رو به وخامت می رود. با توجه به وضعیت بد جسمی کسانی که طی سالها در عراق با مشکلات کمبود غذا، حملات متعدد موشکی، زمینی... و بیماری های مختلف درگیر بوده اند، این شرایط نمیتواند ادامه داشته باشد. بعد از گذشت یکماه هنوز از گروگانها خبر موثقی در دست نیست. مجاهدین میگویند، مدارک قابل ارائه در هر دادگاه بین المللی بیطرف را دارند مبنی بر اینکه گروگانها در بغداد به دست دولت مالکی اسیر هستند و در معرض استرداد به ایران قرار دارند. با اینهمه بی عملی سازمان ملل و دولت آمریکا در این میان شبهه برانگیز است. هیچ اقدام جدی تا بحال از طرف ارگانهای بین المللی برای نجات جان این هفت نفر انجام نشده است!

در این میان سئوال اصلی این است : چه باید کرد؟ برای آزادی این هفت گروگان چه میتوان کرد؟ آیا اعتصاب غذا بهترین راه حل است؟ در حالیکه باید تمام تلاشهایمان را برای زنده نگه داشتن و آزادی این هفت نفر انجام دهیم، آیا درست است که صدها نفر دیگر را در لیبرتی به زیر تیغ مرگ بفرستیم؟ برای هر کس که نجات آن هفت گروگان مهم است، باید نجات جان ساکنان لیبرتی نیز مهم باشد. من روی سخنم با اعتصاب کنندگان در کمپ لیبرتی نیست. چون میدانم، آنها با صداقت تمام، آماده اند از جان خود برای اهداف تشکیلاتی که قبولش دارند مایه بگذارند و تا به حال نیز آنرا نشان داده اند. آنها آماده اند با فداکاری اگر اعتصاب غذا به آزادی همرزمانشان کمک کند در این مسیر جان دهند. هدف آنها به غایت قابل فهم است. برای همین در این رابطه، تاکتیک تشکیلاتی اعتصاب غذا را در جایی که مسئله ای حل نمیکند و به بهای جان عده ای دیگر تمام می شود باید به چالش کشید.

به نظر من اگر قرار است اعتصاب غذایی صورت بگیرد باید در خارج از عراق در کشورهای غربی باشد. مثلا بسیاری از اعضای شورا، حامیان مجاهدین اینبار باید قدم پیش بگذارند و برای نجات جان این هفت نفر اعتصاب غذا کنند و نشان دهند که حاضر به کار عملی نیز هستند! اینبار به مقاله نویسان دوره ای و حاضر حاضر گویان در خارج کشور و آنها که خروج از عراق را خط سرخ می نامیدند، باید گفت : این گوی و این میدان! کمی هم برای شعارتان بهای عملی بپردازید و همیشه از جان ساکنان لیبرتی مایه نگذارید. مسلما اعتصاب غذا در کشورهای خارجی کاربرد تبلیغاتی بسیار وسیعتری دارد. و با توجه به اینکه امکانات پزشکی در اینجا قابل مقایسه با کشور عراق بخصوص در کمپ لیبرتی نیست، جان اعتصاب کنندگان کمتر در خطر خواهد بود.

اهداف مطرح شده برای اعتصاب غذا از دو بند فراتر نمیرود : یک - آزادی گروگانها دو - استقرار یک تیم ناظر ملل متحد و کلاه آبی ها بصورت دائمی! در کمپ لیبرتی! ...
درخواست استقرار کلاه آبی ها بصورت دائمی! این سئوال را مطرح میسازد که مگر مجاهدین قصد دارند بصورت دائمی در عراق بمانند که درخواست استقرار دائمی تیم ناظر ملل متحد و کلاه آبی ها را دارند؟ چرا در این درخواست تاکید نمیشود " استقرار کلاه آبی ها تا انتقال ساکنان لیبرتی به کشور ثالث" !؟ و این سئوال پیش می آید که اگر بواقع جان این انسانها مهم است چرا حداقل در یک بند آخر " درخواست انتقال فوری ساکنان لیبرتی از کشتارگاه عراق به کشور ثالث " مطرح نمیشود. یا چرا روی این مسئله تاکید نمیشود که هفت زندانی باید آزاد شده و بلافاصله به همراه دیگر ساکنان لیبرتی به کشور ثالث منتقل شوند!؟

در انتها با توجه به اینکه در اطلاعیه های اخیر مجاهدین از در دست داشتن مدارک قابل ارائه در دادگاه های بین المللی در رابطه با گروگانها اشاره شده است، آیا بهتر نیست که با این مدارک از دولت مالکی به دلیل گروگان گیری هفت پناهجوی تحت حفاظت بین المللی در عراق به دادگاه شکایت برده شود. و با وکلای مجرب و بیشماری که مجاهدین دارند راه حل حقوقی برای این مسئله جستجو کنند. آیا راه حل های حقوقی از اعتصاب غذا کاربرد بیشتری برای نجات جان گروگانها ندارد؟ در عراقی که بارها مشخص شده، جان ساکنان لیبرتی برای ماموران گماشته شده از طرف دولت مالکی، هیچ ارزشی ندارد. اعتصاب غذا چه مشکلی را می تواند حل کند؟ بجز برآورده کردن خواسته ی رژیم جمهوری اسلامی و ماموران عراقیش که همیشه خواستار از بین بردن ساکنان لیبرتی در عراق بوده اند. بخصوص در وضعیتی که خانم مریم رجوی خود تاکید میکند طی 900 روز تحصن در ژنو هنوز سازمان مل و ایالات متحده پاسخگوی امنیت مجاهدین در عراق نیستند.

همچنین چند روزی است، یک آگهی از تلویزیون سی ان ان آمریکا به کرات با پرداخت بودجه ای کلان پخش میشود که اشاره به نجات جان 7 گروگان دارد. این آگهی میتواند نقشی مثبت در افکار عمومی آمریکایی ها ایفا کند. و دقیقا از چنین امکانات هشداردهنده ای باید در جهت نجات جان نزدیک به 3000 ساکن کمپ لیبرتی بهره گرفت تا دولت ها را وادار به پذیرش کسانی که در عراق در کمپ لیبرتی زندانی هستند کرد.

عراق در آتش و انفجارهای مرگبار روزانه غرق شده است. یک لحظه بیشتر ماندن در عراق به معنی امضای حکم مرگ ساکنان لیبرتی است. اگر مسئله خروج از عراق و نجات جان ساکنان لیبرتی مد نظر است و این دولت های غربی هستند که در پذیرش پناهجویان تعلل می ورزند باید با پخش چنین آگهی هایی در تلویزیون ها، رادیو ها و رسانه های غربی افکار عمومی را در این رابطه بسیج کرد و دولت های غربی را وادار به پذیرش پناهجویانی نمود که بنا به کنوانسیون چهار ژنو تحت حفاظت محسوب میشوند.

اگر مجاهدین و شخص خانم رجوی بعنوان رهبر فعلی و حاضر در صحنه ی مجاهدین، مسئله آزادی گروگانها و انتقال فوری آنها به همراه ساکنان لیبرتی به کشور ثالث را بعنوان یک امر مهم و اصلی به هم گره نزنند. تمامی درخواست های دیگر در رابطه با امنیت در لیبرتی، دیوار حفاظتی، استقرار کلاه آبی ها و غیره را باید نمایشی توصیف کرد و بس!

عاطفه اقبال - 7 اکتبر 2013
atefehm@hotmail.com

۱۳۹۲ مهر ۱۵, دوشنبه

چرا رهبری مجاهدین در به جریان انداختن اقدامات قضائی تعلل می کند؟

چرا رهبری سازمان مجاهدین خلق در به جریان انداختن اقدامات قضائی برای شناسائی مسئولین گروگان گیری و کشتار در اشرف و لیبرتی تعلل می کند؟

حنیف حیدرنژاد
شور ای ملی مقاومت در اطلاعیه شماره 74 در تاریخ 5 اکتبر 2013/ 13 مهر 1292 اعلام کرد: "مقاوم...
ت ايران با نگراني بسيار، خواستار بازديد فوری نمايندگان ملل متحد و دولت آمريكا از گروگانهای اعتصابی و اطلاع از وضعيت آنهاست. گروگانها بدون هيچ ترديد در زندانهای تحت كنترل نخست وزير عراق و مشاور امنيتی او نگهداری می شوند. مقاومت ايران در اين باره اسناد جديدی از داخل رژيم آخوندها بدست آورده كه در هر دادگاه ذيصلاح بين المللی قابل ارائه است."1

چند روز پیش از صدور این اطلاعیه نیز مریم رجوی نیز در یک سخنرانی در مجمع پارلمانی شورای اروپا در استراسبورگ در تاریخ ۰۹ مهر ۱۳۹۲ اعلام کرده بود: "مجدداً تأکید می‌کنم: آمریکاییها و سازمان ملل، هم از انجام حمله مالکی به اشرف و قتلعام، و هم از گروگانگیری مطلعند و امکان دسترسی به موقعیت گروگانها را هم دارند... با این‌حال، آمریکا و ملل متحد سکوت کرده‌ و بی عملی پیشه کردهاند، و دولتها و نهادهای اروپایی نیز یک واکنش جدی و متناسب با این جنایت، نشان نداده اند. [...] من اعلام می‌کنم که ما مسئولان این جنایت علیه بشریت را به دادگاههای ذیربط بین المللی می کشانیم و اعلام می‌کنم که تماشا کردن و سکوت در پیش گرفتن، تایید جنایت است."2

سوال این است: اگر اسنادی که سازمان مجاهدین خلق آن ها را در اختیار دارد قابل ارائه به هر "دادگاه ذی صلاح بین المللی" می باشند، و اگر مریم رجوی در سخنرانی خود در پارلمان اروپا تاکید می کند که "ما مسئولان این جنایت علیه بشریت را به دادگاههای ذیربط بین المللی می کشانیم." پس چرا اعلام جرم را به جریان نمی اندازند؟ چرا بر سر مسئله 7 تن گروگانهای قرارگاه اشرف این همه کار تبلیغی و رسانه ای انجام شده، اما هیچ اقدام عملی قضائی به اجرا گذاشته نمی شود؟

سازمان مجاهدین خلق از منابع مالی لازم و از یک تیم حقوقدانان برجسته بین المللی برخوردار است که می تواند با کمک آنها و براساس اسنادی که در اختیار دارد موضوع گروگان های مجاهد، کشتار در اشرف و لیبرتی را از کانال های قضائی بین المللی پیگیری نموده تا آنگونه که خانم رجوی می گوید از این طریق دولت عراق، دولت ایالات متحده آمریکا و سازمان ملل در قبال مسولیت هایشان در مورد "جنایت برعلیه بشریت" تحت تعقیب قرار گیرند. پس چرا در عملی کردن این حرف کوتاهی می شود؟

این یک امر کامل شناخته شده و مرسوم در امور حقوقی است که وقتی یک شخصیت حقیقی یا حقوقی اسنادی در اختیار دارد که به استناد آنها می تواند در استیفای حقوق خود اقدام کند، اقدامات حقوقی لازم را به جریان انداخته و تعلل نمی کند. در رابطه با اشرف و لیبرتی و گروگان ها موضوع، مسئله ی جان ده ها کشته شده، صدها مجروح ، 7 نفر "اسیر" و هزاران نفر انسان ساکن در لیبرتی می باشد که هنوز خطر جان آن ها را تهدید می کند. خطر بالقوه ای که می تواند در آینده فاجعه بیافریند. همچنین مشخص است که اقدامات رسانه ای و سخنرانی چیزی را به خودی خود تغییر نخواهد داد. "شاکی"، در اینجا رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران، باید با ارائه اسناد و مدارک و دلایل خود به یک مرجع قضائی ذی صلاح پرونده را به جریان بیاندازد.

بنابراین سوال این است: وقتی رهبری سازمان مجاهدین اسناد و مدارک لازم را در اختیار دارد چرا تاکنون از به جریان انداختن اقدامات قضائی ضروری برای شناسائی عاملین و مسئولین و مسببین کشتار در اشرف و لیبریتی و آنانی که اسیران اشرف را در اختیار دارند، خودداری کرده و به جای آن اطلاعیه صادر کرده یا سخنرانی می کند؟

مریم رجوی و رهبری سازمان مجاهدین باید تعلل را کنار گذاشته و تمام راه کارهای حقوقی موجود را به خدمت گرفته تا مسئولین کشتارهای اشرف و لیبرتی شناسائی و محاکمه شوند. همچنین در صورت به جریان افتادن چنین اقداماتی باید جزئیات آن به اطلاع افکارعمومی و خانواده بازماندگان این کشتارها رسانده شود.

حنیف حیدرنژاد
06.10.2013

1- فوری - اعتصاب غذای گروگانها در برابر تهديد به استرداد به رژيم ايران-اطلاعيه شماره 74
http://www.hambastegimeli.com/index.php?option=com_content&view=article&id=44600%3A74&catid=21%3A2010-01-17-21-49-36&Itemid=366

2- سخنرانی مریم رجوی در مجمع پارلمانی شورای اروپا در استراسبورگhttp://www.maryam-rajavi.com/index.php?option=com_content&view=article&id=967%3A2013-10-01-17-32-26&catid=9%3A2009-08-04-19-10-46&Itemid=55

مطلب مرتبط
کشتار اعضاء سازمان مجاهدین خلق ایران در قرارگاه اشرف، مصداق «جنایت بر علیه بشریت»
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-54896.html