۱۳۹۲ مرداد ۱۶, چهارشنبه

شورش و اعتراض علیه حقارت «پیامها» برحق است !

شورش و اعتراض علیه حقارت «پیامها» برحق است !
آقای ابراهیمی، فراموش نکنید «بیانیه ملی ایرانیان» را که - احتمالا خود شما هم آن را امضاء کرده اید - خواهان سرنگونی رژیم با تمام دسته بند یهای آنست. آقای رجوی در پیامهای خود برای خامنه ای و نظام فاشیسم اسلامی چاره جویی می کند .... رفسنجانی را به عنوان کاندید مطلوب توصیه می کند! .... به رفسنجانی پیام می دهد "نترسد" و .... و .... مثل این که... حواستان نیست این توصیه ها معنای سرنگونی نمی دهد بلکه معنای سازگاری با رژیم می دهد. وانگهی شما نمی توانید انکار کنید که مبتکر تز ولایت مشروطه فقیه سعید حجاریان بوده که الان هم اعلام نموده مایلست دندانه «کلید» دست روحانی شود. آقای ابراهیمی شما فرد مبارزی بوده و هستید چرا مایلید اشتباهات وخیم آقای رجوی را پرده پوشی و سمبلساری کنید؟ دیدن خطا و اقرار به اشتباه عیب نیست، عصبانی نشوید. از آن رفیقتان که بلافاصله به حمایت از پیامهای توصیه برخاست، بپرسید در کدام بحث شورایی سیاست «سلام کردن» به مسئولان قتل عامهای این 35 ساله مجاهدین (و مبارزین فدایی و دیگر مبارزان) تصویب شده یا حتی پیشاپیش بحث شده بود؟ تاکی شورا بایست نسبت به اعمال خطا و سرخود مسئول شوراسکوت کند یا بدتر - مثل آقای سامع - خود را «چریک فدایی خلق» بنامد و لی همزمان از پیام سلام و توصیه به سران فاشیسم اسلامی/ نظام قاتلان مجاهدین و فداییان و ... دفاع کند؟ .... آیا سرسپردن به خودرأیی و اعمال "حقیر" آقای رجوی رویه «چریک فدایی خلق» بوده و هست؟ اینست تعادلی که مطلوب شماست؟ با وجدان خود خلوت کنید : آیا سلام و توصیه مسئول شورا و «فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی» به هیتلر اسلامی - آنهم از موضع "حقیر" - به معنای تعادل در رفتارست؟ به ندای درونتان و روح مبارزه جویانه خودتان و سنت حماسی چریکهای فدایی خلق مراجعه بفرمایید، آیا سامع نباید اندیشناک لکه دارشدن حیثیت تاریخی عنصر فدایی خلق باشد؟ نباید از چنین حقارتی در مقابل سران رژیم خشمگین می شد و صدای اعتراض بلند می کرد؟ آیا وجداناٌ شما حاضرید مسئول شورای ملی مقاومت در مقابل سران جباریّت اسلامی اعلام حقیر بودن کند؟ شما موضع حقارت «فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی» را در مقابل دشمنان ضد بشری مردم ایران و منطقه می پذیرید؟ در خلوت خود پاسخ این پرسشهای وجدانی را می یابید. آن وقت متوجه می شوید کی تعادل داشته.... پی می برید که اتفاقا تعادل درونی و انسانی است که عنصر انقلابی را به شورش در مقابل این رفتارهای حقیرانه / در مقابل ظالمان مسلم زمان وامی دارد... شورشی که در قالب یک استعفای برحق ، اصولی و محترمانه صورت گرفت و صدای اعتراض کسانی را نیز بلند به گوش افکار عمومی رساند که در خلوت ترسیده خویش همین اعتراض را داشته و دارند و به ما نیز بارها گفته اند، ولی متأسفانه امکان و شهامت بیانش را نداشته اند.... آقای ابراهیمی گرامی، تعادل روانی در مقابل خودکامگی و تحمیل حقارت به جمع ، همیشه در سرکشی و اعتراض متبلور می شود نه در کرنش و ماستمالی و ....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر