۱۳۹۱ آذر ۲۹, چهارشنبه

حسین بلوجانی از رزمندگان جدا شده از ارتش آزادیبخش خودکشی کرد

به دنبال سلسله خودکشیهائی که از سالها قبل خود را نشان داده است، خودکشی مجتبی میر میران سهیل خطار، داوود احمدی، کامران بیات، میرفرهاد حسینیان، آلان محمدی، حجت عزیزی، نسرین احمدی. داوود احمدی. شمس الله محمدی.حسام شاکری و.... حسین بلوجانی نیز خود را کشت.

حسین بلوجانی اهل کرمانشاه بود. او در سال 1376 در سن شانزده سالگی مثل صدها تن از جوانان ایرانی از مرز عبور کرده و خود را پس از رنجهای زیاد به اشرف رسانید تا در راه آزادی ایران از دست اخوندهای کثیف بجنگد. اوتا هنگام حمله آمریکائیها و سقوط صدام به کوشش خود ادامه داد اما بعد از آن چون ماندن را بیفایده میدانست و نظرات غلط رهبران را قبول نداشت تصمیم به خروج گرفت و از اشرف به کمپ تیف رفت و مدت پنجسال در این بازداشتگاه بود. در این بازداشتگاه او هر روز با مزد ساعتی یک دلار کار میکرد و آن را پس انداز میکرد.حسین سرانجام از تیف خارج شد و از طریق ترکیه خود را به آتن رسانید وسرانجام توانست در سال 2010 بطور غیر قانونی به کانادا برود.در آنجا   مشغول به کار شد ولی فشارها روی زندگی او ادامه داشت و سرانجام در یک وضعیت بحرانی بعد از پانزده سال دربدری و رنج در سن سی و یکسالگی در روز شنبه اول دسامبر ازپل بالایی کامرشیال  خود را به پائین انداخت  و به دلیل اصابت با واگن قطار، جانش را از دست داد. مرگ او یک برگ خونیین و پر اشک از دفتر زندگی هزاران نفر انسانی است که در پی آزادی آمدند ولی وجود جمهوری کثیف آخوندها  از یکطرف و از طرف دیگر اشتباهات و خودخواهی وانتقاد نپذیری رهبران گمشده در راه زندگی آنها را نابود کرد. روحش شاد باشد و در پناه محبت خدا از رنجها و دردها آسوده باشد
يا مَنْ لا يَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ يا مَنْ لا يُغَلِّطُهُ السّآئِلُونَ وَيا مَنْ لا يُبْرِمُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّينَ اَذِقْنى بَرْدَ عَفْوِكَ وَمَغْفِرَتِكَ وَحَلاوَةَ رَحْمَتِكَ
اى آن‏كه او را شنيدنى از شنيدن ديگر منصرف نمى‏كند،اى آن‏كه خواهندگان او را به اشتباه نمى‏اندازند،اى آن‏كه اصرار اصراركنندگان او را خسته نمى‏كند،خنكى گذشت،و آمرزشت و شيرينى رحمتت را به من(او) بچشان.
فَسُبْحانَ اللَّهِ حينَ تُمْسُونَ وَحينَ تُصْبِحُونَ وَلَهُ الْحَمْدُ فِى السَّمواتِ وَالاَْرْضِ وَعَشِيّا وَحينَ تُظْهِرُونَ يُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَىِّ وَيُحْيِى الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَكَذلِكَ تُخْرَجُونَ سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمّا يَصِفُونَ وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلينَ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ
منزّه است خدا آنگاه كه شام كنيد،و به صبح درآييد،و ستايش از آن اوست در آسمانها و زمين،و به‏ هنگام شامگاه و زمانى كه به ظهر درآييد،زنده را از مرده بيرون مى‏آورد،و مرده را از زنده خارج مى‏كند،و زمين را پس از مرگ‏ آن زنده مى‏سازد،و اين چنين از قبرها زنده بيرون آورده مى‏شويد،منزّه است پروردگارت،پروردگار عزّت،از آنچه وصف مى‏كنند،و سلام‏ بر رسولان،و ستايش خداى را،پروردگار جهانيان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر