۱۳۹۱ دی ۲۶, سه‌شنبه

خودسوزی در ایدئولوژی رهبران عقیدتی


خودسوزی در ایدئولوژی رهبران عقیدتی
برای خواندن اسناد روی آنها کلیک بفرمائید

یکی از واژه هایی که در فرهنگ لغت مجاهدین تعبیر خاص خود را  دارد خودسوزی است . خود سوزی نوع فجیعی از خودکشی است که با انگیزه های مختلف اقتصادی ، اجتماعی یا سیاسی می تواند صورت بگیرد . قبل از ورود به بحث خود سوزی بهتر است ابتدا مقوله زندگی را در تفکرات مجاهدین بررسی نمائیم . بنظر میرسد زندگی و بویژه زندگی هوادران جزء بی ارزش ترین و نازلترین اقلام سازمانی می باشد چرا که در هر مناسبتی بدون کمترین ناراحتی و دغدغه ای به این دارائی چوب حراج زده می شود و جان افراد زیادی در یک تصمیم سازمانی رقم می خورد . گاهی بدنبال تغییرات ایدئولوژیک در سطح زمان تصفیه های جناحی شروع می شود و خون عده دیگری در این وسط به زمین ریخته می شود .زمان دیگری با استدلال سازمان موضع جمهوری اسلامی در جنگ ایران و عراق ، موضع حق شناخته شده و از هوادران خواسته می شود تا به جبهه های نبرد حق علیه باطل شناخته و به خیل شهدای سازمان بپیوندند و در زمانی دیگر با درک نادرست از شرایط عینی جامعه ، توده های سازمانی را با وعده سرنگونی سریع السیر گله وار به مسلخ فاز نظامی و سلاخ خانه های جمهوری اسلامی می فرستد و گروهی دیگر از شهدای سازمانی را به لیست شهدای رنگارنگ سازمان اضافه می نمایند و بالاخره در مقطع دیگری موضع عراق در جنگ ایران وعراق را موضع حق معرفی نموده و این بار نیز شهدای دیگری را تقدیم خلق قهرمان خودمی نمایند !؟

نگارنده این سطور نه اینکه اعتقاد ندارد زندگی و زنده بودن تنها ارزش قابل پرستش است که اعتقاد دارد می توان این بالاترین و زیباترین دارایی انسانی ، یعنی زندگی را در پای هدفی والا  وانسانی قربانی کرد ولی اینکه انسانها زندگی خود را فدای تصمیمات افرادی کنند که هر لحظه به رنگی در آمده و در موضع دیگری قرار می گیرند  بسیار غیر قابل قبول است مثلا اگر تصمیمات  سازمان مجاهدین در خصوص فرستادن هوادران خود به جبهه های نبرد ایران و عراق صحیح بود و شهدای آنها واقعا شهید هستند چرا پس از سال 60 دیگر یکبار بله حتی یکبار نامی از این شهدا برده نمی شود ، مگر گوهر ادب آواز ، محمد کاظم افجه ای به دستور شما عملیات انتحاری انجام نداندند و کشته نشدند و به خیل شهدای شما نپیوسنتند ، پس چرا با تغییر فاز و وارد شدن به مراحل دیگر این افراد را فراموش می کنید .

مگر شما نبودید که در قضیه " تسخیر لانه جاسوسی " به " امام خمینی " تلگراف زدید و نوشتید :" فرزندان مجاهد شما ... جانهای ناچیز خود را که کمترین فدیه ی رهایی این میهن و این خلق و مکتب است بر کف گرفته و آمادگی نثار کردن آنها را با همه ی توانایی های ناچیز تر سیاسی و نظامی اشان اعلام می دارند "


یا اینکه در تاریخ 16 آذر 58 نوشتند :" اکنون بر تمام نیروها و جوانان انقلابی است تا با حداکثر آمادگی و جانبازی مواضع قاطع آن حضرت را پیگیری نموده و از بذل جان نیز دریغ نورزند ..."


و در تاریخ 25 خرداد 59 نوشتید  :" فریاد می زنیم که در خط ضد امپریالیستی آمریکایی امام خمینی سربازیم و سر می بازیم "


و یا در نشریه شماره 14 نوشتند :" باز هم در نهایت خلوص اعلام می کنیم که در خطوط انقلابی ضد انقلابی ضد امپریالیستی تا پای جان در کنار امام خمینی باقی خواهیم ماند . بنحوی که هیچ شبهه و نیرویی را توان آن نخواهدبود که در این مسیر ، ما را از سرگذاشتن به قدوم امام باز دارد "


و بعد از 30 خرداد 60 این جانها مجددا در خدمت سرنگون کردن همان " امام خمینی " که وصفش رفت قرار گرفت و معلوم نیست واقعا چرا بهای جان انسانها بایستی اینقدر نازل و پیش پا افتاده باشد که در هر مناسبتی و هر زمانی فدیه کردن آنها مجاز و روا باشد .

البته پاسخ به این سئوال چندان دور از دسترس نمی باشد این پاسخ را باید در ایدئولوژی و رهبری مجاهدین یافت و برای اثبات این مدعا نشریه شماره 127 اتحادیه بتاریخ بهمن 1366 را مرور می نمائیم این نشریه که به بازتاب درخواست خود سوزی هواداران مجاهدین اختصاص یافته است در قسمتی مطلبی که تحت عنوان " برگ های زرین دیگری از کارنامه سراسر حماسه و فدای مجاهدین " (صفحه 10) درج شده می خوانیم :

" بدون شک بر تارک این پیروزی درخشان مجاهدین خلق ... این ایدئولوژی ناب توحیدی ست که دگر بار همچون گوهری گرانبها می درخشد و پرچم اسلام انقلابی را در بلند ترین قلل آرمانهای انسانی و انقلابی به اهتزاز در می آورد . و شاخص و تبلور مادی این ایدئولوژی نیز رهبری پاکبازی است که با مایه گذاری و فدای حد اکثر و قاطعیت و ریسک پذیری تمام عیار وارد این جریان شد ... یکی از درخشانترین جلوه های فداکاری و اخلاص مجاهدین در این ماجرای حماسی که از برگ های زرین کارنامه سراسر حماسه و فدای مجاهدین خلق بشمار می رود ، درخواست های بیشمار اعضا و هواداران مبنی بر خود سوزی اعتراضی ..."

بله سازمان از خود سوزی اعضا بعنوان اهرم فشاری جهت رسیدن به خواسته های خود بهره برداری می کند و با آگاهی از تحریک شدن احساسات انسانها پس از مشاهده صحنه خود سوزی یک انسان دیگر ، جهت خلع سلاح آنها دست به چنین فجایعی زده و جالبتر اینکه آن را برگ زرینی در کارنامه خود حساب می کند .

در ادامه مطالب نشریه تعدادی از درخواستهای خود سوزی اعضا و هوادران مجاهدین چاپ شده است که با هم مرور می نمائیم :

 -درخواستنامه برادر مجاهدحسین مدنی سخنگوی مطبوعاتی مجاهدین در آمریکا (برای انجام خود سوزی )

"اولین نمونه از درخواستهای خود سوزی هواداران مجاهدین در مقطع مورد بررسی (اخراج مجاهدین از فرانسه که به زعم مجاهدین در پس معامله دولت فرانسه با جمهوری اسلامی صورت گرفته بود ) مربوط به حسین مدنی است که جهت نشان دادن ” عزم و اراده ی مجاهدین " پیشنهاد کرده تا " خو را در شب تولد پیامبر منادی صلح و رهایی حضرت مسیح " به آتش بکشد و حتما این هم یک برداشت مجاهدینی از صلح و رهایی است

" من " میر حسین مدنی ... مصرانه پیشنهاد می کنم ... خود را در شب تولد پیامبر منادی صلح و رهایی حضرت مسیح به آتش بکشم تا دیگر هیچکس در خارجه نیز در عزم واراده ی مجاهدین برای پیشبرد این را ه پر خون  فدا تا تحقق صبح رهایی و یگانگی تردید نکند ."


البته نکته دیگری در خصوص درخواست فوق و درخواست بعدی ( علیرضا جعفر زاده ) لازم بذکر است و آن اینکه در اینگونه مواقع درخواستها ابتدا از سوی کادرهای بالالی سازمان استارت می خورد و پس از آن سایر افراد تشکیلاتی دنباله روی می کنند و نهایتا هوادران پایین هستند که جان خود را از دست خواهند داد و تاکنون دیده نشده که در عملیات انتحاری فردی از رده های بالای سازمان کشته شود . در این زمینه " مصاحبه برادر مجاهد مسعود رجوی با مجله المصور " که در نشریه شماره 184 مجاهد بتاریخ 8 دیماه 1362 را ملاحظه بفرمائید ." ... و اگر میان ضربات مبادله شده بین ما و رژیم خمینی مقایسه ای صورت گیرد ، می توان گفت که تاکنون ما طرف برنده می باشیم . تا امروز فقط دو تن از اعضای کمیته ی مرکزی ما کشته شده اند ."


و همانگونه که اطلاع دارید آن دو عضو کمیته مرکزی نیز هنگام دستگیری کشته شدند والا مانند سایر اعضای کمیته مرکزی و کادرهای سازمان با برنامه ریزی قبلی کشور را ترک می کردند تا در خارج کشور به مبارزه مسلحانه خود با رژیم ادامه دهند و هواداران سازمان در محیط امن داخل به مبارزه سیاسی ادامه دهند ؟!

و این روال در تمامی مقاطع جاری بوده است . پس از فرار مرکزیت و کادرهای مجاهدین به خارج کشور ، مسعود رجوی در دژ مستحکم خود مستقر شدند تا هیچگونه خدشه ای به ساحت ایشان وارد نیاید .


و پس از خروج ایشان از فرانسه و اقامت در بغداد نیز در حمایت دیکتاتور خون آشام بغداد از گزند حوادث در امان بود و در طول سالیان جنگ نیز هیچ مشکلی برای ایشان و سایر کادرهای سازمان پیش نیامد و با شروع جنگ آمریکا بر علیه عراق نیز رئیس جمهور محترم و سایر کادرهای مجاهدین فرار را بر قرار ترجیح داده و با پاسپورت اعضای پایین سازمان به کشورهای اروپایی فرار کردند تا مبادا وجود آنها دچار گزند زمانه شود . علی ایحال به ادامه درخواستهای خود سوزی می پردازیم :

-درخواست نامه برادر مجاهد علیرضا جعفرزاده از سخنگویان مطبوعاتی مجاهدین

این برادر مجاهد نیز در نامه ای خطاب به خواهر سرور ( نام مستعار مریم قحر عضدانلو) درخواست می کند که با قاطعیت تمام خودش را به آتش بکشد تا دین خود را به رهبری ادا بکند .

" من نیز به مثابه جزئی ناچیز از بیکران دریای خلق و بخشی از پیکر مجاهد خلق بدین وسیله اعلام آمادگی خودم را کتبا به اطلاع سازمان می رسانم تا در هر لحظه ای که لازم باشد و در هر مکانی که صلاح بدانید با قاطعیت تمام خودم را به آتش بکشم . باشد که بدین ترتیب دینم را نسبت به رهبری و خلق و انقلاب ادا کرده باشم "

-درخواستنامه نویسنده مبازر و متعهد محمد حسین حبیبی خائیزی

بنام خدا (ی مجاهدین )
زیر و رو کنندگان ، رها کنندگان و رهبرانم مسعود و مریم رجوی
بدنبال درک نسبی از انقلاب ایدئولوژیک درونی شما و بویژه در ماههای سوم و چهارم آن که باز هم با اشارات بسیار ملیح و ملایم برادرمان حبیب یاد گرفتم که شعله و شراره های آنرا کمی رو به خود بگیرم ... همانطور که در روز اول این اتفاق ، بعد از ساعت های اولیه ی خشم و شوکه شدن در آمریکا به برادرمان ایرج و بصورت علنی گفتم ، آمادگی کامل این را دارم که ... خودرا در جلو کاخ الیزه ، ورسای یا هریکی از سفارتخانه های کشور فرانسه یا یکی از دفاتر نمانیدگی سازمان مللی به آتش بکشم .
فدایی و عاشق خسته حال شما


-درخواستنامه یک رزمنده ارتش آزادیبخش مهدی خیری

" در اینجا یکبار دیگر از مسعود و مریم رهبران عقیدتی ام ، تقاضای عملیات انتحاری می کنم که با خود سوزی خودم جلوی سازما های بین الملی ، فریاد اعتراض خلق ایران را بر اعمال منفور رژیم درمانده ی خمینی و معامله گرانش به گوش جهانیان برسانیم ."


-درخواستنامه برادر مجاهد حسن حبیبی کلهرودی

"به همین دلیل از شما تقاضا می کنم که با درخواست موکد من برای عمل انتحاری موافقت کنید ...شهادت هر کدام از ما خود بهتر واقفید که چندین گام ما را در این مقطع از مبازره به جلو می اندازد و راهگشاست ."


درخواست نامه یک خواهر مجاهد از فرانسه – طیبه (فریده کریمی زاده )

" من داوطلب این فدا هستم ، حداقل کاری که از دست من برمی آید . از سازمان می خواهم که اگر لیاقت داشته باشم ، به من به نمایندگی از طرف بقیه ، به پاس حرمت خون به زمین ریخته شده ی مجاهدین خلق اجازه خود سوزی بدهد ... "


_ نامه یک مادر هوادار مجاهدین ( آلمان ) نادره افشاری

بنام خدای مسعود ، خدای تکامل بخش ، خدای رهایی و فدا
" من نادره افشاری 34 ساله ، مجرد ، دارای سه فرزند حسین 11 ساله ، میثاق 6 ساله و مریم 5/4 ماهه ، پیشنهاد و درخواست مصرانه و قاطعانه خود را برای هرگونه عملیات فدایی و هر گونه اعتصاب غذا 0000 تقدیم رهبرانم می کنم . "


_ درخواستنامه یک خواهر مجاهد ( از فرانسه ) آذر ( اکرم حبیب خانی )

برادر احمد  با سلام

می خواستم بدین وسیله از شما بخواهم که از رهبران ایدئولوژیکی ام مسعود و مریم بخواهید که به من اجازه دهند تا در جلو سازمان ملل دست به خودسوزی بزنم و خودم را به آتش بکشم ... دلم می خواهد با به آتش کشیدن خودم در جلو سازمان ملل ، به هر آنکس که می خواهد دست در دست خمینی بگذارد و با خون مجاهدین معامله کند ، بگویم حرمت مجاهدین خلق را نگهدار وگرنه سخت رسوا و خوار می شوی ..."


نامه یک برادر مجاهد از آمریکا _ رضا زنجانی ( فرزاد)

" ... این تصمیم را گرفتم که با آگاهی کامل و سلامتی روحی ، اعلام آمادگی کامل برای انجام خودسوزی بکنم ... "


_ درخواستنامه یک خواهر مجاهد از فرانسه _ الماس جوانیر اسماعیلی _ یگانه

" ... اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد آتش زدن خود در مقابل مجامع بین المللی بعنوان گواه بودن بر حقانیت و مشروعیت مقاومت عادلانه ی ایران ... "


_ درخواست یک برادر مجاهد از آلمان _ اسماعیل احمدی

" ... به این وسیله من از سازمان و رهبری عقیدتی مجاهدین خلق مسعود و مریم با تمامی وجودم تقاضا می کنم ک درخواست مرا برای عملیات انتحاری خودسوزی در هر مکان و هر زمانی بپذیرند . شاید جان ناچیز من هدیه کوچکی باشد که ... "

نهمه یک برادر مجاهد از فرانسه _ علیرضا چوکلائیان

" من علیرضا چوکلائیان در آگاهی و سلامت کامل این تقاضا را می نویسم ... تقاضای خودسوزی و هر گونه عمل انتحاری دیگر جهت آگاهی افکار عمومی و حقانیت راه پرخون مجاهدین می کنم .. "


همانگونه که ملاحظه می فرمائید در سایه تخریب شخصیت افراد و ذوب شدن آنها در رهبری عقیدتی مسعود و مریم ، بنحوی که از طریق خدای مسعود با خدای خود راز و نیاز کنند و آنها را زیر و رو کنندگان خود بدانند ، آنچنان انسانهای سبک مغز و دگمی بوجود خواهد آمد تا در شرایط عصبی و احساسی محیط در آگاهی و سلامت کامل ( حتماٌ مغزی ) دچار خشم شده و در حالت شوکه شدن اولین چیزی که به ذهنشان می رسد سوختن جان ناچیز خودشان آنهم با قاطعیت تمام در جلوی مجامع بین المللی و جهت آگاهی افکار عمومی و حقانیت راه مجاهدین است .

_ درخواستنامه یکی از مادران شهدا از  فرانسه ... مادر فرزانه سا

" کتباٌ از شما می خواهیم که از رهبری بخواهید که با درخواست من مبنی بر عمل فدایی از قبیل خودسوزی یا نحوه ی دیگر موافقت شود ... "


_ درخواستنامه یک خواهر مجاهد از فرانسه _ فرزانه

" ... به همان دلایلی که سازماناٌ و خطاٌ قرار شده که تا به آخر بر سر مواضع و حقوقی خودمان مقاومت کنیم ، ملتمسانه و با تاکید فراوان از شما می خواهیم که در صورتی که در هر شرایطی مقتضی دانستید که عملیات انتحاری فدایی صورت گیرد ، من را از اولین داوطلب آن محسوب کنید  ... "


_ درخواستنامه یک خواهر مجاهد از آمریکا _ ندا زنجانی

" ... بدینوسیله می خواستم تقاضا بکنم در صورتی که جهت آزاد ساختن خواهران و برادرانم ، احتیاج به عمل خودسوزی شود ، به من نیز این فرصت داده شود که بتوانم به وظیفه ام در برابر خدا و خلقم و علیه خمینی عمل کرده و اقدام به عمل خودسوزی کنم ... "


_ نامه یک برادر مجاهد از آمریکا _ محمد رضا صداقت

" ... و جانم البته نیز بهای ناچیزی است که با کمال میل می خواهم در راه آرمان توحیدی ام فدا کنم. بدینوسیله یکبار دیگر نیز می خواستم تقاضای عملیات انتحاری بدهم که با توجه به شرایط فعلی بطور مشخص هر وقت بلحاظ سیاسی سازمان صلاح بداند که خودسوزی در اعتراض به اخراج بچه ها از فرانسه اشکالی ندارد ، من داوطلب مصر این عمل هستم ..."


_ درخواستنامه یک برادر مجاهد از آمریکا _ جمشید کارگر

" ... با الهام از فدای رهبر سازمان ... آمادگی مطلق خود را برای هرگونه اقدامی تا فراسوی فدای جان ناچیزیم ... "


_ نامه یکی از اعضای انجمن دانشجویان مسلمان آمریکا _ حمید آراسته


" ... ضمناٌ وصیت نامه ام را ضمیمه کرده ام تا در صورت تشخیص صلاحیت انجام عمل حسینی در من و تایید آن لحظه ای درنگ در انجام این عمل مقدس حسینی بوجود نیاید ... "

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر