مشکل در کجا می باشد

همکاری با جمهوری اسلامی و رژیمی که سی و چهار سال است بر خون و درد ملتی خر مراد میراند ود ر شکنجه خانه هایش هر جنایتی وجود داردجای هیچ توجیه ندارد و خیانت وپوسیدگی می باشد. اما نباید سئوال کرد به چه دلیل  کسانی که درخارج از حاکمیت جمهوری اسلامی بوده اند در خارج مرزهای ایران و در حالتی که دهسال و بعضیها بیست سال عمر خودشان را صرف کار و فعالیتهای عدیده با  سازمان مجاهدین کرده اند و بعضیشان تا بالاتر مدارج در تشکیلات رفته اند  و دست پرورده باصطلاح انقلابات پی در پی مهر تابان بوده اندباید به موضعی که امروز دارند برسند و اینقدر در کینه و نفرت فرو بروند که حتی ملای خونخور برایشان رنگ خودش را ببازد. آیا جای این سئوالات برای همه وجود ندارد؟ در چه سازمان سیاسی ایرانی از چند دهه قبل تا همین امروز اینقدر اعضای جدا شده،یا بریده یا بریده و به دشمن پیوسته وجود داشته است. ایا یک مشکلی اصلی واساسی که باعث این فاجعه ها در یک سازمان سیاسی شده وجود ندارد . آیا نباید بفکر چاره این مشکل اصلی بود پیشتر از آنکه فاجعه تکرار بشود و فجایع دردناکی دگر از راه برسند.آیا رهبریت همین است که آدم هی از این سوراخ به یک سوراخ دیگر برود و زندگیها را تباهش کند و هیچوقت هم یک توضیحاتی برای اعمالش ندهد و اما این مشکل چیست؟یک سازمانی که سالهای عدیده است که رهبریتش دهسال است رفته مخفی شده است و در اس و اساس معلوم نیست استراتژی اش برای سرنگون نمودن حکومت ملا در شرایط حاضرچیست و راه و رسم تاکتیکش در این مورد چه می باشد ودر زمینه مکتب و مرام و ایدئولوژی هم که سالهاست جز تبلیغ و بوق و طبل و حرف بی پایه و اساس و عجیب و غریب و جلسات شبانه و روزانه اثر و آثار از ایدئولوژی نیست و فقط هی جشن و مراسمهای پر خرج، حاصلش همین ها میباشد که افراد یا ببرند و جدا شوند و یا از شدت بدبختی بروند در خدمت یک حکومت پستی که دهسال بیست سال بر ضدش جنگ کرده اند و ملاها هم که خوب دارند از این معرکه ریش و سبیل خودشان را چرب میکنند . واقعا وای بر کسانی که بزرگترین سازمان سیاسی یک مملکتی را به این روز انداخته و هنوز هم نمیخواهند آن دو چشم بسته را باز نمایند .بقول قران کریم که خوب اینطور آدمهای خود خواه را توصیف کرده است که حتی از الاغ بیزبان هم در عقل کمترند و خود پرستی آنها را از مقام انسانیت بمقام حمار تنزل داده است ودر سوره اعراف آیه 179 میفرماید: لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون ...چه آنکه آنها را دلهایی است بی‌ادراک و معرفت، و دیده‌هایی بی‌نور و بصیرت، و گوشهایی ناشنوای حقیقت، آنها مانند چهارپایانند بلکه بسی گمراه‌ترند، آنها همان مردمی هستند که غافل‌اند.
همچنین در باره چنین افراد گمراه که یک جنبشی با این سابقه را به این روزگار می اندازند احادیث زیادی از پیامبر اسلام و امامان نقل شده که قابل توجه است.بعد از خمینی سیه کاسه و مرتجع و خامنه ای ثروت اندوز و سرکوب کننده فریاد و خواست مردم باید دلها از کسانی به درد بیاید که کسانی را که به مبارزه با این مرتجعان برخاسته اند گیج و گمراه و خسته کنندو معنای خمینگری و خامنه ای گری مگر جز همین میباشد.
در مسند احمد 5/145 به نقل از ابوذر آمده است: با رسول خدا راه مى رفتم كه فرمود : « براى امتم از كسانى غير از دجال مى ترسم » اين را سه بار تكرار فرمود، عرض كردم : اى رسول خدا ! از چه كسانى غير از دجال ، براى امتت مى ترسى ؟ فرمود : « رهبران گمراه كننده » .

     ابن ابى شيبه 15/142 به نقل از ]امام[ على مى گويد: نزد پيامبر كه خواب بود، نشسته بوديم و از دجال سخن مى گفتيم . پيامبر در حالى كه صورتش برافروخته بود ، بيدار شد و فرمود: كسان ديگرى ترسناك تر از دجال براى شما هستند ; رهبران گمراه كننده».

     در مسند احمد 5/389 به نقل از حذيفه آمده است : نزد رسول خدا از دجال سخن به ميان افتاد ، فرمود : « فتنه برخى از شما به نظر من ، ترسناك تر از فتنه دجال است » .

     زوائد 7/335 آن را صحيح دانسته، مانند آن در فردوس 3/131 آمده است كه در حاشيه مى افزايد : امام عراقى مى گويد: احمد به روايت از ابوذر با سندى معتبر فرموده پيامبر را چنين آورده است : «بيشتر از دجال از غير او براى شما مى ترسم» پرسيدند: غير او كيست ؟ فرمود: «رهبران گمراه كننده».

     صحيه البانى /271 ح 54 به نقل از شداد بن اوس آورده است كه رسول خدا فرمود:

     « از بدترين چيزهايى كه براى امتم مى ترسم ، رهبران گمراه كننده اند. اگر ]به سبب آنها، ميان امت[ شمشير كشيده شود ، تا روز قيامت ، درگيرى برطرف نخواهد شد » .
مشاهده میشود که اینقدر شیهه خمینی دجال خمینی دجال کشیده شد ولی پیامبر اسلام رهبران گمراه را از دجال خطیرتر میشناسد.